در این مطلب قصد داریم به معرفی فیلم های کوئنتین تارانتینو بپردازیم، کارگردان صاحب سبکی که حتی بدترین فیلم هایش نیز از رتبه خوبی در میان بهترین فیلم های تاریخ سینما برخوردار هستند
اولین فیلمی که کوئنتین تارانتینو ساخت کدام بود؟
کوئنتین تارانتینو فیلم جکی براون را بر اساس کدام رمان ساخت؟
طی 27 سال گذشته تاثیر و نفوذ کوئنتین تارانتینو در سینما به قدری گسترده بوده که وقتی در تریلر فیلم “روزی روزگاری در هالیوود” این فیلم به عنوان نهمین فیلم تارانتینو معرفی می شود با تعجب از خودمان می پرسیم: “واقعا تارانتینو تاکنون تنها نه فیلم ساخته است؟”
شاید این تعداد فیلم برای کارگردانی که از سال 1992 فعالیت خود را آغاز کرده کم به نظر برسد اما از یک سو از نظر فنی تارانتینو تاکنون یازده فیلم را کارگردانی کرده اما به احترام نظر او، فیلم دو گانه بیل را بکش به عنوان یک فیلم در نظر گرفته می شود و از سوی دیگر بی شک این گزیده کاری ارزشش را داشته و هر فیلم این کارگردان به تنهایی توانسته تاثیر بسزایی در تاریخ سینمای جهان به جا بگذارد.
کوئنتین تارانتینو از همان ابتدای آغاز فعالیت خود به عنوان کارگردان در کشور ایالات متحدهی آمریکا با اقبالی کم سابقه روبهرو شد. اولین فیلم او یعنی سگدانی علاوه بر جلب نظر مخاطبان مختلف، تعریف جدیدی از قصه پردازی یک داستان جنایی با محوریت سرقت ارائه میکرد که سکانس سرقت در آن حذف شده بود. به همین دلیل منتقدین سینما ظهور یک کارگردان پست مدرن متفاوت را پبشبینی کردند که هر اثر او چیزی تازه برای نمایش و جلوهگری دارد.
شیوهی داستانگوی تارانتینو نحوه اجرای غیرخطی قصه را بین مخاطبان عام سینما جا انداخت و نحوهی استفادهی او از موسیقی، مفهوم موسیقی فیلم در جهان سینما را تغییر داد؛ چرا که کوئنتین تارانتینو در اغلب مواقع به جای استفاده از موسیقی تنظیم و طراحی شده مخصوص جهان فیلم توسط یک آهنگساز مشخص، با توجه به حال و هوای اثر از آثار گروهها و موزیسینهای پاپ استفاده میکرد؛ به همین دلیل او را کارگردان دی جی هم مینامند.
این روزها بسیار از این موضوع گفته شده که او در یک مرکز اجارهی فیلم کار میکرده و همین باعث شکلگیری سلیقهی سینمایی او شده است. از این موضوع که بگذریم باید به این نکته توجه کنیم که تارانتینو استاد الهام گرفتن از تمام آن چیزهایی است که تاکنون دیده. در واقع او تمام آرشیو ذهنی خود از تماشای آن همه فیلم را در حین ساختن یک اثر فرامیخواند، همه را از فیلتر ذهنی خود عبور میدهد و در نتیجه چیز جدیدی ارائه میدهد؛ نوعی نگاه تازه به همان سوژههایی که تمام مدت در اطراف ما بوده و حال با نوع نگرش تارانتینو کاملا بدیع و متفاوت به نظر میرسند.
کوئنتین تارانتینو همین برخورد و روش را با نحوهی قصه گفتن دارد. او همهی شیوههای قصهگویی را در هم میآمیزد و طوری همه را مصادره به مطلوب میکند که به نظر میرسد با چیز جدیدی روبهرو هستیم؛ در حالی که در تمام مدت همهی این روشها مقابل ما بوده و فقط ذهنی خلاق و وجودی نابغه لازم بوده تا آن را بیابد و به ما نشانش دهد. با قبول همهی این موارد مخاطب به این نتیجه میرسد که فیلمسازی مانند تارانتینو، نه یک انقلابی یا یک چهرهی پیشرو، بلکه کسی است که همه چیز را به شیوهی خودش پیش میبرد و با استفاده از همان مواد خام همیشگی، ما را دعوت به نگاهی تازه میکند.
از سویی دیگر تارانتینو استاد دیالوگنویسی است. او بخشی از بار شخصیتپردازی را بر عهدهی دیالوگها میگذارد اما گاهی به عمد داستان را متوقف میکند تا آدمهایش با هم گفتگو کنند. این نحوهی دیالوگگویی به ویژه در فیلم داستان عامه پسند بسیار مورد توجه قرار گرفت و تارانتینو را به عنوان یکی از اساتید کارگردانی سکانسهای پر دیالوگ در جهان سینما مطرح کرد. او حتی در ادامهی فعالیتهایش به فیلمی مانند هشت نفرتانگیز رسید که تما بار شخصیتپردازی و داستانسرایی آن بر عهدهی دیالوگها است.
البته که فیلمسازی مانند تارانتینو مخالفانی جدی هم در عالم هنر دارد. بسیاری شیوهی نمایش خشونت در آثار او را در جهت ترویج آن میدانند و بدین وسیله به تارانتینو میتازند و حتی تماشای فیلمهایش را مضر میدانند. اما طرفدارن سینمای او شیوهی اجرای خشونت در آثار او را مطابق با ساختمان اثر میدانند و اعتقاد دارند که اگر بپذیریم هر فیلمی جهان خاص خود را میسازد، پس این نمایش بیپردهی خشونت بخشی از رئالیسم جاری در آثار او است و گریزی از آن نیست. اما با توجه به خیل این دوستداران به نظر میرسد که اعضای آکادمی علوم و هنرهای سینمایی یا همان اسکار تاکنون توجه چندانی به شیوهی کارگردانی درخشان تارانتینو در همهی این سالها نداشتهاند، چرا که او گرچه این جایزه را به خاطر نویسندگی فیلمنامه به خانه برده اما هیچگاه فیلمی از تارانتینو موفق به کسب جایزهی بهترین فیلم یا بهترین کارگردانی نشده است؛ پس حتما باید گفت که آکادمی یک جایزه به او بدهکار است.
با ما در ادامه همراه باشید.
فیلم های کوئنتین تارانتینو در یک نگاه کوتاه
- تولد بهترین دوستم
- سگ های انباری
- داستان عامهپسند
- جکی براون
- چهار اتاق
- بیل را بکش: بخش1
- بیل را بکش: بخش2
- ضد مرگ
- شهر گناه
- گرایندهاوس
- حرامزادههای لعنتی
- جانگوی رها شده
- هشت نفرتانگیز
- روزی روزگاری در هالیوود
معرفی فیلم های کوئنتین تارانتینو
تولد بهترین دوستم (My Best Friend’s Birthday) از فیلم های کوئنتین تارانتینو
تولد بهترین دوستم (My Best Friend’s Birthday) یک فیلم درام به کارگردانی، تهیهکنندگی و نویسندگی کوئنتین تارانتینو است.
فعالیت تارانتینو در دهه ۱۹۸۰ و زمانی که فیلم آماتوری تولد بهترین دوستم را به نگارش درآورد و کارگردانی کرد، آغاز شد. نمایشنامه همین فیلم بود که پایههای شکلگیری نمایشنامه بعدیاش، یعنی عشق حقیقی را شکل داد.
در امر تهیهکنندگی کرگ هامان و راند وسلر به تارانتینو کمک کردند. البته کرگ هامان در کار نویسندگی نیز تارانتینو را همراهی کرد.
فیلم تولد بهترین دوستم نمرات بسیار پایینی را دریافت کرد و موفق به جلب نظرات مثبت منتقدان نشد. ازجمله مهمترین بازیگرانی که در این فیلم حضور داشتند میتوان به کوئنتین تارانتینو، برندا هیلهاوس، آلن گارفیلد و لیندا کی اشاره کرد.
خلاصه داستان این فیلم بدین شرح است: مرد جوانی تمامی سعی خود را میکند تا جشن تولد دوست خود را به بهترین نحو ممکن برگزار کند؛ اما او دست به هرکاری که میزند، نتیجه معکوس میگیرد.
سگ های انباری (Reservoir Dogs – 1992) از فیلم های کوئنتین تارانتینو
در اوایل دهه ۱۹۹۰ تارانتینو کار خود را به عنوان فیلمساز مستقل آغاز کرد و فیلم سگهای انباری را ساخت. فارغ از نوع فیلم، مجله امپایر این فیلم را «خارقالعادهترین فیلم مستقل تمام اعصار» نامید.
کوئنتین تارانتینو زمانی وارد صنعت فیلمسازی شد که نام کارگردانان مشهوری همچون سام ریمی، ریچارد لینکلیتر، برادران کوئن و رابرت رودریگز سر زبان ها افتاده و فیلم های آن ها روی پرده سینما خودنمایی می کرد، با این حال فیلم سگ های انباری از یک کارگردان تازه کار توانست یک سر و گردن بالاتر از بسیاری از فیلم های اکران شده آن سال ها قرار بگیرد.
این فیلم که به عنوان یکی از “بهترین اولین فیلم های یک کارگردان” در طول تاریخ سینما شناخته شده از برجسته ترین آثار مستقل در ژانر جنایی کمدی است که مفهوم فرهنگ عامیانه و داستان غیر خطی را باب کرده است.
سگ های انباری داستان گروهی سارق مرموز را روایت می کند که از سوی یک پدر و پسر برای سرقت از مغازه الماس فروشی مامور شده اند.
تارانتینو با ساخت این فیلم نشان داد برخلاف بسیاری از کارگردانان در دنیای سینما حرفی برای گفتن دارد و نمی توان به راحتی از کنار فیلم های بعدی او عبور کرد.
از بازیگران مرد این فیلم می توان به هاروی کایتل، تیم راث و کوئنتین تارانتینو اشاره کرد.
داستان عامهپسند (Pulp Fiction – 1994) از فیلم های کوئنتین تارانتینو
پیشرفت تارانتینو با ساخت فیلم بعدیش، داستان عامهپسند، در سال ۱۹۹۴ سرعت بیشتری به خود گرفت. این فیلم از نظر تجاری توانست موفقیت بسیاری کسب کند. این فیلم را نیز یکی از بهترین فیلمهای تاریخ میدانند.
فیلم جنایی داستان عامهپسند یا پالپ فیکشن دومین فیلم و صد البته بهترین فیلم کوئنتین تارانتینو است که توانست نامزد جایزه اسکار در هفت رشته مختلف شده و جایزه اسکار بهترین فیلمنامه را برای تارانتینو به ارمغان آورد.
نکته جالب درباره پالپ فیکشن نوع داستان آن است، از آن موضوعات جنایی که تارانتینو علاقه زیادی به حکایت آن ها دارد و همان طور که از نامش پیداست مجموعه ای از داستان هایی با شخصیت های مشترک است که از فرهنگ عامه و رمان های دوران جوانی این کارگردان الهام گرفته است.
شخصیت پردازی بی نظیر، ترکیب جالب طنز و خشونت، دیالوگ های فوق العاده و رازهای سر به مهر از ویژگی های خاص فیلم داستان عامیانه است.
این فیلم شهرت بازیگرانی همچون جان تراولتا و بروس ویلیس را احیا و اوما تورمن 24 ساله را به یکی از هنرپیشه های مطرح هالیوود تبدیل کرد، همچنین اولین فیلم مستقلی است که موفق به ثبت فروش بیش از 100 میلیون دلار در باکس آفیس شده است.
شاید موفقیت های پالپ فیکشن – که تنها به بخشی از آن ها اشاره کردیم – با توجه به شناختی که نسبت به تارانتینو پیدا کرده ایم چندان عجیب به نظر نرسد اما اوایل دهه 90 کمتر کسی گمان می کرد یک بازیگر نه چندان شناخته شده در ابتدای مسیر کارگردانی بتواند به چنین موفقیت بزرگی دست پیدا کند.
از دیگر بازیگران این فیلم می توان به ساموئل ال.جکسون و هاروی کایتل اشاره کرد.
جکی براون (Jackie Brown – 1997) از فیلم های کوئنتین تارانتینو
جکی براون سومین فیلم بلند کوئنتین تارانتینو است که سه سال بعد از پالپ فیکشن روانه سینما شد، این فیلم براساس رمانی از المور لئونارد ساخته شده است.
جکی براون فیلم جنایی خوش ساختی است که اگرچه نظر منتقدان را به خود جلب کرد اما در نهایت قربانی موفقیت کم نظیر فیلم های قبل و بعد تارانتینو شده و در گیشه مورد کم لطفی قرار گرفت.
این فیلم خط داستانی پیچیده و جذابی دارد و به روابط یک زن قاچاقچی به نام جکی براون (با بازی پاملا گریر)، یک دلال اسلحه، یک باند خلافکار و دو مامور اف بی آی می پردازد. ماموران از جکی براون که زنی فوق العاده باهوش است و در حال حاضر به عنوان مهماندار هواپیما مشغول به کار شده می خواهند تا در دستگیری رئیسش به آن ها کمک کند، در حالی که او نقشه می کشد تا هر دو طرف را فریب داده و به کمک نامزدش با پول ها فرار کند.
از دیگر بازیگران فیلم می توان به ساموئل ال.جکسون و رابرت دنیرو اشاره کرد.
چهار اتاق (Four Rooms) از فیلم های کوئنتین تارانتینو
چهار اتاق (Four Rooms) را نیز میتوان در لیست بهترین فیلم های کوئنتین تارانتینو قرار داد که در سال 1995 اکران شد. وظیفه کارگردانی این فیلم برعهده الیسون آندرس، آلکساندر راکول، رابرت رودریگز و کوئنتین تارانتینو قرار داشت. لورنس بندر تهیهکننده این فیلم بود. فیلمنامه این فیلم نیز توسط آلکساندر راکول، رابرت رودریگز، کوئنتین تارانتینو و الیسون آندرس نوشته شد.
فیلم چهار اتاق پس از اکران نتوانست نظرات مثبت منتقدان را به سمت خود جلب کند و با واکنشهای منفی آنان مواجه شد. منتقدان از این فیلم به دلیل فیلمنامه ضعیف، شخصیتپردازیهای بد و داستان ناموزون انتقاد کردند.
این فیلم در گیشه نیز موفق نبود و نتوانست برای سازندگانش سوددهی داشته باشد. فیلم چهار اتاق که با بودجه 4 میلیون دلاری تولید شده بود، به همین میزان در باکسآفیس فروش کرد.
تیم راث، والریا گولینو، لیلی تیلور، مدونا، آیونی اسکای، جنیفر بیلز، آنتونیو باندراس، سلما هایک، تاملین تومیتا، کوئنتین تارانتینو، مریسا تومه، دیوید پرووال، بروس ویلیس، پال کالدرون، مارک لارنس و سامی دیویس ازجمله بازیگرانی هستند که در این فیلم حضور داشتند.
خلاصه داستان فیلم چهار اتاق بدین شرح است: در این فیلم شاهد چهار داستان به هم پیوسته هستیم که در آستانه جشن سال نو، در یک هتل به رخ میدهند.
بیل را بکش (Kill Bill – 2003 & 2004) از فیلم های کوئنتین تارانتینو
فیلم بعدی تارانتینو، فیلم مشهور بیل را بکش بود که در دو قسمت بخش ۱ و بخش ۲ (یکی در اواخر ۲۰۰۳ و دیگری در اوایل ۲۰۰۴) منتشر شد.
بیل را بکش اگرچه از دید برخی نوعی دزدی ادبی محسوب می شود اما بی شک به عنوان یکی از ماندگارترین آثار کوئنتین تارانتیو در لیست برترین فیلم های رزمی دنیا خودنمایی می کند.
آن چه تارانتینو را به عنوان یک فیلمساز جذاب می کند دانش عمیق او از سینما است، او چرایی انتخاب هایش را می داند و به خوبی از تجربه فیلمسازی اش برای ساخت آثار ماندگار استفاده می کند و بیل را بکش حاصل این نبوغ سینمایی است.
تارانتینو از هواداران پر و پا قرص سینمای هنرهای رزمی است و این اشتیاق در فیلم مهیج و اکشن دو قسمتی بیل را بکش – اگرچه کارگردان آن را یک فیلم کامل می داند – به خوبی نمایان است، تلاش انتقام جویانه ای که با صحنه های میخکوب کننده مبارزه ای به یکی از برترین فیلم هایی تبدیل شده که در این ژانر تولید شده است.
داستان فیلم درباره بئاتریس کیدو (با بازی اوما تورمن) ملقب به عروس است که در مراسم ازدواج، شوهر و فرزندش توسط گروهی جنایتکار به سرکردگی نامزد سابقش، بیل، کشته می شوند. او چهار سال بعد از کما خارج شده و ماجرای انتقامش صحنه های اکشن فوق العاده فیلم را به تصویر می کشد.
ناگفته نماند هنرنمایی فوق العاده اوما تورمن تاثیر زیادی در موفقیت فیلم و جلب نظر مثبت منتقدان به سوی تارانتینو داشته است.
ضد مرگ (Death Proof – 2007) از فیلم های کوئنتین تارانتینو
ضد مرگ فیلم جاده ای با موضوع قتل، سرعت و بدلکاری است که ماجرای آن در دهه 70 میلادی شکل می گیرد.
این فیلم اگرچه در لیست فیلم های تارانتینو پایین ترین رتبه را به دست آورده اما نمی توان آن را نادیده گرفت زیرا بی شک کمترین فیلم هایی که پشت آن ها نام تارانتینو خودنمایی می کند نیز یک سر و گردن از دیگر فیلم های مشابه آن بالاتر خواهد بود.
داستان فیلم به بدلکار روانی و قاتل سریالی زنان (با بازی کرت راسل) می پردازد که با پوشیدن لباس مبدل، قربانیان خود را فریب داده و سوار ماشین مرگ می کند، در حالی که ماشین او ضد ضربه است اما زنان در این نمایش خشونت بار کشته شده و او بدون به جا گذاشتن هر گونه ردی از صحنه خارج می شود.
شهر گناه (Sin City) از فیلم های کوئنتین تارانتینو
شهر گناه (Sin City) یکی از بهترین فیلم های جنایی محسوب میشود که وظیفه کارگردانی، تهیهکنندگی و نویسندگی آن برعهده فرانک میلر قرار داشت. رابرت رودریگز و کوئنتین تارانتینو در امر کارگردانی و الیزابت آوهیان در امر تهیهکنندگی میلر را همراهی کردند.
فیلم شهر گناه توانست تحسین منتقدان را برانگیزد و با تمجید آنها مواجه شود. منتقدان داستان این فیلم را جذاب دانسته و از عملکرد گروه بازیگری تمجید کردند. ازجمله بازیگرانی که در این فیلم به ایفای نقش پرداختند میتوان به بروس ویلیس، میکی رورک، کلایو اوون، جسیکا البا، مکنزی وگا، مایکل مدسن، بریتانی مورفی، بنیسیو دل تورو و الیجاه وود اشاره کرد.
این فیلم موفق شد توجه مخاطبان زیادی را به سمت خود جلب کند و در گیشه عملکرد بسیار خوبی داشته باشد. فیلم شهر گناه که با بودجه 40 میلیون دلاری ساخته شده بود، حدود 158 میلیون دلار فروش کرد.
خلاصه داستان فیلم شهر گناه بدین شرح است: داستان فیلم در شهری به اسم بیسین سیتی رخ میدهد که به شهر گناه معروف است. در نخستین بخش فیلم راوی داستان، پلیسی به اسم هارتیگان است که چند ساعتی بیشتر به بازنشستگیاش نمانده است. او به عنوان آخرین مأموریت خود وظیفه دارد دختر ۱۱ سالهای به اسم نانسی کالاهان را از اسارت پسر کودکآزار سناتور فاسد، رورک نجات دهد. به علت نفوذ سناتور رورک تا آن زمان کسی جرات دستگیری پسرش و جلوگیری از اقدامات ظالمانه او را نداشته است.
گرایندهاوس (Grindhouse) از فیلم های کوئنتین تارانتینو
گرایندهاوس (Grindhouse) یکی دیگر از بهترین فیلم های کوئنتین تارانتینو محسوب میشود که در سال 2007 اکران شد. وظیفه کارگردانی این فیلم برعهده رابرت رودریگز، کوئنتین تارانتینو، ادگار رایت، راب زامبی و الی راث قرار داشت. کوئنتین تارانتینو، رابرت رودریگز و الی راث همچنین بهعنوان تهیهکننده در این پروژه همکاری داشتند.
فیلم گرایندهاوس نقدهای مختلفی را از سوی منتقدان دریافت کرد و با نمرات متوسط آنها مواجه شد. ازجمله بازیگرانی که در این فیلم به ایفای نقش پرداختند میتوان به رز مکگاون، فردی رودریگز، بروس ویلیس، کرت راسل، سیدنی تمیا پوآتیه، زویی بل، رزاریو داوسون و میآنا بورینگ اشاره کرد.
این فیلم در گیشه عملکرد ضعیفی داشت و نتوانست حتی به اندازه بودجه تولیدش فروش کند. فیلم گرایندهاوس که با بودجه 53 میلیون دلاری تولید شده بود، تنها حدود 25 میلیون دلار فروش کرد.
خلاصه داستان فیلم گرایندهاوس بدین شرح است: در یک شهر روستایی در تگزاس، رقصنده چری، گیلاس دارلینگ تصمیم میگیرد شغل کم درآمد خود را رها کند و کاربرد دیگری برای استعدادهای بیشمار بی فایده خود پیدا کند.
حرامزاده های لعنتی (Inglourious Basterds – 2009) از فیلم های کوئنتین تارانتینو
حرامزاده های لعنتی فیلمی خشونت آمیز با داستان فوق العاده است که تا مدت ها ذهن شما را درگیر خواهد کرد.
تارانتینو در این فیلم نگاهی طعنه آمیز و جدی تر به جنگ جهانی دوم داشته و از چند داستان مختلف استفاده کرده که خاص فیلم های او است.
حرامزاده های لعنتی به زندگی یک فیلمساز زن فرانسوی که به دنبال انتقام است، یک سرهنگ نازی و گروهی از مبارزان چریکی یهودی پرداخته و با شخصیت پردازی غنی کاراکترها، بازی بی نظیر و داستان عجیب به برجسته ترین فیلم های با موضوع جنگ جهانی تبدیل شده و همه آن چه تماشاگر از یک فیلم انتقام جویانه دهه 40 انتظار دارد را در خود جای داده است.
از جمله بازیگران حرامزاده های لعنتی می توان به برد پیت، الی راث و کریستوف والتز اشاره کرد و تارانتینو خود نوشتن فیلمنامه آن را بر عهده داشته است.
جانگوی رها شده (Django Unchained – 2012) از فیلم های کوئنتین تارانتینو
کوئنیتن تارانتینو حتی اگر هرگز به سراغ ساخت فیلم های ابر قهرمانی نرود با وجود فیلم حماسی جانگوی رها شده طرفداران خود را راضی نگه داشته است.
این فیلم انتقام جویانه و مهیج یکی از ماندگارترین فیلم های ژانر وسترن است که به موضوع برده داری پرداخته و داستان اسطوره ای یک قهرمان محبوب محلی به نام جانگو (با بازی جیمی فاکس) را حکایت می کند.
جانگوی رها شده نگاهی عمیقا احساسی به گذشته و دوره برده داری آمریکا دارد و تارانتینو در انتخاب بازیگر به سراغ هنرپیشه های نام آشنای فیلم هایش از جمله ساموئل ال جکسون، لئوناردو دی کاپریو و کریستوفر والتز رفته است.
این فیلم در پنج رشته مختلف نامزد جایزه اسکار شد و جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل را برای کریستوفر والتز و بهترین فیلمنامه را برای تارانتینو به ارمغان آورد.
هشت نفرت انگیز (The Hateful Eight – 2015) از فیلم های کوئنتین تارانتینو
در فیلم هشت نفرت انگیز خبری از تعقیب و گریزهای مهیج با ماشین و ماموریت های انتقام جویانه نیست بلکه تارانتینو در آن از داستانی خودمانی تر نسبت به سایر فیلم هایش استفاده کرده و به سراغ گروهی از افراد در جنگ داخلی وایومینگ رفته که در یک کولاک در کلبه ای دور هم جمع شده اند و به مرور در می یابند که هیچ یک از آن ها آن کسی که نشان می دهد نیست.
ساخت یک فیلم تقریبا سه ساعته که تمام صحنه های آن تنها در یک مکان خلاصه شود کار فوق العاده دشواری است اما با کارگردانی بی نظیر تارانتینو، اجرای درخشان ساموئل ال جکسون، کرت راسل و جنیفر جیسن لی، موسیقی متن فوق العاده انیو موریکونه، صحنه های خشن و بازی ذهنی که کارگردان به راه انداخته به یکی از هیجان انگیزترین آثار سینمایی تبدیل شده است.
هشت نفرت انگیز را می توان ترکیبی از فیلم های شخصی تارانتینو به خصوص جانگوی رها شده و سگ های انباری دانست که بارزترین جنبه فیلم سازی تارانتینو خود داستان نیست بلکه شخصیت پردازی عالی و دیالوگ های جالبی است که بین کاراکترها رد و بدل می شود.
این فیلم در رشته بهترین موسیقی متن موفق به دریافت جایزه اسکار شده است.
روزی روزگاری در هالیوود (Once Upon A Time In Hollywood – 2019) از فیلم های کوئنتین تارانتینو
بعد از گذشت حدود سی سال از اکران اولین فیلم کوئنتین تارانتینو و پس از تماشای فیلم های او در ژانرهای مختلف، ممکن است به نظر برسد این کارگردان حرف جدیدی برای گفتن نداشته باشد اما روزی روزگاری در هالیوود فیلمی متفاوت و احساسی است که هنر تارانتینو در به چالش کشیدن ذهن طرفداران و خلق آثار برجسته در سبک های مختلف را به اثبات می رساند.
آن چه این فیلم را از دیگر آثار تارانتینو متمایز می کند صحنه های خالی از خشونت آن است، فیلمی کمدی سیاه که اگرچه تمام ویژگی های فیلم های تارانتینو را در خود جای داده در عین حال متفاوت است.
تارانتینو در این فیلم برخلاف سایر آثارش برای دلتنگی ها، احساسات و غم های بشری فضای کافی در نظر گرفته و روزی روزگاری در هالیوود در واقع عاطفی ترین و شخصی ترین فیلم این کارگردان محسوب می شود که داستان تلاش دو دوست صمیمی – یکی بازیگر (با بازی لئوناردو دی کاپریو) و دیگری بدلکار (با بازی برد پیت) – را به تصویر می کشد.
این دو دوست برای دست یابی به شهرت و موفقیت در دنیای هالیوود با خانواده منسن که از سارقان معروف شهر هستند درگیر می شوند.
انتخاب آهنگ ها و سبک لباس به قدری با دقت انجام شده که با تماشای آن به راحتی می توان به دهه 60 لس آنجلس سفر کرد!
مارگو رابی و کرت راسل از دیگر بازیگران این فیلم هستند و نویسندگی آن را تارانتینو بر عهده داشته است.