در این بخش بیوگرافی محمود پاک نیت بازیگر معروف سینما و تلویزیون را مرور میکنیم. بیوگرافی محمود پاک نیت از بازیگران مرد خوب و توانمند کشورمان که بیشتر او را با سریال پس از باران به یاد می آوریم ، به همراه اطلاعاتی از زندگی شخصی و هنری او با عکس های شخصی او و خانواده اش را میبینیم.امروز از 0 تا 100 با بیوگرافی محمود پاک نیت آشنا میشویم. در ادامه با بازیگرآنلاین همراه باشید.
محمود پاک نیت متولد چه سالی است؟
محمود پاک نیت مجرد است یا متاهل؟
محمود پاک نیت فعالیت خود را از چه سالی آغاز کرد؟
تحصیلات محمود پاک نیت چقدر است؟
خلاصه بیوگرافی محمود پاک نیت
نام اصلی | محمود پاک نیت |
تاریخ تولد | 10 دی 1331 |
محل تولد | کازرون استان فارس |
محل زندگی | تهران |
تحصیلات | دیپلم |
پیشه | بازیگر |
سالهای فعالیت | ۱۳۵۶–اکنون |
همسر | مهوش صبر کن |
فرزندان | مسعود – مهرداد |
قد | 175 سانتی متر |
بیوگرافی محمود پاک نیت
محمود پاکنیت، بازیگری است که هر نقشی چه مثبت و چه منفی را به بهترین و باورپذیرترین حالت بازی میکند. از نقش حسام بیگ راهزن گرفته تا نقش یعقوب پیامبر! او را سالهاست در تلویزیون میبینیم و در کنار همسر بازیگرش مهوش صبرکن به عنوان یک زوج هنری وفادار از او یاد میکنیم.در ادامه بازیگرآنلاین را دنبال کنید تا نگاهی به بیوگرافی محمود پاک نیت داشته باشیم.
در بیوگرافی محمود پاک نیت آمده است:وی متولد 10 دی 1331 در کازرون استان فارس ، بازیگر است.

در بیوگرافی محمود پاک نیت لازم به ذکر است تولد ایشان در محدوده زمانی اتفاق افتاده است که پدرشان به دلیل اقتضای شغلی به یکی از شهرهای نزدیک شیراز به نام کازرون منتقل شده بودند.
تحصیلکرده مقطع دیپلم می باشد که در سال 1376 نشانه درجه یک هنری از وزارت فرهنگ را گرفت و حالا با همسرش بعنوان یک زوج هنرمند وفادار مشهور است

قد محمود پاک نیت
در بیوگرافی محمود پاکنیت بهتر است بدانید قد او 175 سانتی متر است.
ازدواج و وضعیت تاهل محمود پاک نیت
بیشترین جستجوها در بیوگرافی محمود پاک نیت درباره همسر ایشان است که شما عزیزان میخواهید بدانید همسر ایشان کیست.
محمود پاک نیت در شهریور 1358 وقتی 27 ساله بود با همکارش مهوش صبر کن 19 ساله ازدواج کرد که ثمره این زندگی دو فرزند پسر می باشد


ماجرای آشنایی و مراسم ازدواج
معمولا بچه های تئاتر شیراز در این مکان فرهنگی عروسی شان را برگزار می کردند. مراسم خوبی برگزار شد و همه بچه های تئاتر کمکمان کردند. مراسم عقدمان را در منزل مادر همسرم برپا کردیم و همان شب هم عروسی مان را گرفتیم.

زندگی زن و شوهری با عشق
پاک نیت : ازدواج با همسرم یکی از بهترین تصمیمات زندگی من است و بدون شک من همه موفقیت هایم را مدیون ایشان هستم، نوع نگاه ایشان به زندگی، مدیریت شان در خانه و برخوردشان با من و بچه ها بی نظیر است و مطمئنا اگر ایشان همسرم نبودند من هیچ کدام از موفقیت های فعلی ام را نداشتم.
صبرکن :نگاه من و محمود به زندگی کاملا همسوست، دغدغه هایمان یکی است و از همه مهمتر همدیگر را به خوبی می فهمیم، او یک مرد بی نظیر است و همیشه از اینکه ایشان را انتخاب کردهام به خودم می بالم.

شما در حال مطالعه بیوگرافی محمود پاک نیت در بازیگرآنلاین هستید.برای اطلاعات بیشتر تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.
فرزندان و نوه محمود پاک نیت
دو پسر ، دو عروس و سه نوه دوست داشتنی داریم ، یکی از پسرانم در شیراز به همراه خانواده اش زندگی می کند و پسر کوچکمان هم با خانوادش در تهران است. ما دائما با فرزندان و خانواده شان حضوری و تلفنی در تماس هستیم.
محمود پاک نیت یک نوه زیبا به نام هانا پاک نیت متولد 7 شهریور 1396 دارد.

مهاجرت محمود پاک نیت به تهران
مشکلات زیادی در فرهنگ و هنر شیراز برای ما پیش آمد و کسی بود که مانع کار ما می شد. از طرفی ، هم من و هم همسرم دوست داشتیم کنار تئاتر در کارهای سینمایی و تلویزیونی هم بازی کنیم.
به همین دلیل از سال 1374 در تهران مستقر شدیم.
علایق و حقایقی درباره محمود پاک نیت
در ادامه بیوگرافی محمود پاک نیت مروری میکنیم بر علایق و حقایقی درباره ی او.با ما همراه باشید.
علاقه به حضور در رادیو
صدای گرم آقای اکبر مشکین که گوینده رادیو بودند بزرگ ترین انگیزه ام برای ورودم به این عرصه بود من خیلی صدای ایشان را دوست داشتم
همیشه آرزو می کردم بازیگر رادیو شوم اما این اتفاق در نهایت نیفتاد و بازیگر تئاتر شدم
دستپختم حرف ندارد
به نظر من آشپزی عشق می خواهد ، یعنی آدم باید عاشق پختن باشد و آشپزی را دوست داشته باشد وگرنه غذایی که می پزد مزه خوبی نخواهد داشت
علاقه به سفر
در اوقات بیکاریمان سفر می رویم ، کتاب می خوانیم و فیلم خوب تماشا می کنیم
من عاشق سفر هستم و هر فرصتی که پیش بیاید به شهرهایی سفر می کنیم که تاکنون نرفتیم ، من اهل هواپیما نیستم و با خودروی خودم سفر می کنم
بین شیراز و تهران
ما مرتبط در حال رفت و آمد بین تهران و شیراز هستیم ، از طرفی یكی از پسرانم در شیراز ازدواج كرده و همانجا ماندگار شده اس
حالا دیدار با پسر و عروس و نوه ام بهترین بهانه است كه من و همسرم مدام شال و كلاه كنیم و به دیدار آنها برویم
از هوا تا ترافیک
هوای سالم ، خیابان های بدون ترافیک و نبود بچه های کار در سطح شهر حال مرا خوب می کند ، این ها وظیفه مسئولان شهری است که باید به آن توجه کنند
خصوصیت ما شیرازی ها
یکی از پر رنگ ترین خصوصیات شیرازی ها آن است که لحظه لحظه زندگی شان لذت می برند و به شدت خانواده دوست هستند
شیرازی ها از هر فرصتی که پیش بیاید برای گردش و تفریح بهره می گیرند ، آنها دوست دارند درآمدشان را صرف رفاه خود و خانوادشان بکنند
دنبال نقش های متفاوت
همیشه در بازیگری به دنبال ایفای نقش های متفاوت بودم به همین خاطر بیشتر سراغ نقش هایی می رفتم که حرفی برای گفتن داشته باشند
کوتاهی یا بلندی نقش برایم اهمیتی ندارد ، دوست دارم با نقشم تاثیر گذار باشم
علاقه به شعر
مگر می شود شیرازی باشید و اهل شعر و شاعری و خواندن اشعار حافظ و سعدی نباشید
برای ما این دو بزرگوار فرای جایگاهی که در ادبیات دارند ، عزیز هستند چرا که حضور آنها به این شهرمان اعتبار و برکت می دهد
تجربه از بالا رفتن سن
هرچه به سن انسان افزوده می شود تجربیاتش هم فزون می گردد و شناختش نسبت به خودش بیشتر می شود
وقتی آدم به سنی می رسد که در آن تجاربی را پشت سر گذاشته و اکنون می تواند از این تجربه ها برای زندگی شخصی اش سود بجوید ، اتفاق جذابی است
برخی سن را سخت می گیرند و می گویند ای وای پیر شدیم اما من همیشه خودم را 30 ، 40 سال جلوتر می بینم و ترسی از سنم ندارم
خاطره محمود پاکنیت از سریال روزی روزگاری و مرحوم خسرو شکیبایی
در آغاز فیلمبرداری مجموعه روزی روزگاری من جلوی دوربین رفتم که ورود حسام بیگ به قصه بود یعنی از زمانی که میآید و آن اسب روی پاهایش میایستد. این سکانس را روز اول گرفتند که فرماندار میمه و امام جمعه و… را دعوت کرده بودند و گوسفندی آورده بودند برای ذبح کردن و همه جمع بودند و خیلی هم شلوغ بود. آقای زنده یاد خسرو شکیبایی و یکی از دوستان دیگر وسط جمعیت نشسته بودند که این سکانس را ببینند، چون اولین روزی بود که کار کلید خورد و آن روز برای من استرس زیادی داشت، چون کار با بازی من کلید میخورد.
خسرو شکیبایی که استاد من بود نشسته بود وسط جمعیت که سکانس را تماشا کند. شب قبل، تمرین و دیالوگها را حفظ میکردیم. فردا که آمدیم از ساعت ۹ صبح تا ۳ و نیم بعد ازظهر روی اسب بودیم و هر وقت میگفتیم بیاییم پایین میگفتند الان میخواهیم بگیریم و سه بعد از ظهر که کلید زدند آقای فرهاد صبا رفتند پشت دوربین و گفتند یک بار تمرین کنیم. آقای احمدجو آمد بغل و گفت: این اسب وقتی میآید اینجا، بایستد و روی پایش بلند شود و جلوتر نرود، چون تصویر خراب میشود. ما رفتیم و برگشتیم و از اول تکرار کردیم و گرفتند. به من گفتند بیا پایین و برو توی چادر چایی بخور و من که آمدم پایین یکی از پشت سر چشمم را گرفت و گردن من را بوسید و گفت که یک بازی استثنایی دیدم و من امروز خیلی یاد گرفتم. وقتی برگشتم دیدم خسرو شکیبایی است و من را بغل کرد. گفت من امروز یک بازیِ بیابانی دیدم. این جمله برایم خیلی ارزشمند بود. ما جوانتر بودیم و او پخته بود. در آن چهار ماه و نیم فهمیدم که آدمها هیچ وقت نباید برای دیگران خودشان را بگیرند.»
حرف این بزرگوار یک تشویق بسیار عجیبی برای من بود و انگار تمام خستگی صبح تا ساعت ۴ بعد از ظهر در یک لحظه از تنم بیرون رفت و یک انرژی برای ادامه کار گرفتم.

پاکنیت درباره آخرین کار مشترک با خسرو شکیبایی هم توضیح داد: «کار دیگری به نام «سرزمین خورشید» با هم کردیم. کار دیگری هم به نام «دل شکسته» با هم داشتیم. در «دل شکسته» خیلی بیمار بود. حتی راه رفتن هم برایش سخت بود. این آخرین همکاری ما با هم بود. قرار بود شکیبایی بیاید و بگوید که ۱۰ شب است که یک نفر به خواستگاری دخترم میآید و …. کار تمام شد و این جمله را گفت. خودش میگفت این جمله را خوب نگفتم و باید دوباره بگویم. اما کار تمام شد و همان جمله را روی فیلم گذاشتند. شکیبایی هیچوقت خودش را برتر از دیگران نمیدانست. متاسفانه برخی از عزیزان خودشان را غول میدانند.»
شروع فعالیت هنری محمود پاک نیت
در بیوگرافی محمود پاک نیت آمده است: بصورت جدی از سال 1348 وقتی 17 ساله بود وارد تئاتر شد تا اینکه بعد از گرفتن دیپلم از سال 1352 به استخدام اداره کل فرهنگ و هنر شاهنشاهی درآمد
در جلوی دوربین
در ادامه بیوگرافی محمود پاک نیت میخوانیم : تا قبل از انقلاب اسلامی نزدیک به 50 تئاتر بازی کرد تا اینکه سال 1358 با مجموعه اچی مچی به کارگردانی مهدی فقیه جلوی دوربین رفت
سال 1362 در مجموعه سیم حوت حضور داشت سپس در سال 1377 با فیلم باشگاه سری به کارگردانی جمال شورجه وارد سینما شد

شهرت محمود پاک نیت
آقای پاک نیت در سال 1370 وقتی 39 ساله بود با حضور در سریال روزی روزگاری در نقش حسام بیگ به کارگردانی امرالله احمدجو مورد توجه قرار گرفت

اما شهرت وی در سال 1373 با مجموعه پدر سالار در نقش جلال و سپس با سریال پس از باران در نقش ماندگار ارباب سال 1379 به اوج رسید


ایشان در سال 1387 هم در سریال یوسف پیامبر ؛ نقش حضرت یعقوب را ایفا کرد.




گفتگوی خواندنی با محمود پاک نیت
دلمان نیامد در ادامه بیوگرافی محمود پاک نیت مصاحبه ای که با ایشان در آذر ماه 98 انجام شده است را برایتان درج نکنیم ، با بازیگرآنلاین همراه باشید
اجازه بدهید برای سؤال نخست از زندگی مشترکتان بپرسیم. شما حدود ۴۰ سال است که در کنار یکدیگر با کمترین حاشیه زندگی میکنید. زندگی هنریتان تأثیری در زندگی شخصیتان داشته است؟
پاکنیت: بیتردید زندگی هنری در زندگی شخصی ما تأثیر گذاشته است؛ چراکه ما هر دو همکار هستیم و همدیگر را بهتر درک میکنیم. بههرحال کار ما مشکلات خاص خودش را دارد. برای مثال ساعت کاری نامحدود در طول شبانهروز و بازی در نقشهای مختلف برای زوجهایی که همکار هستند راحتتر است.
اگر همسر من این موضوع را درک نکند مطمئنا مشکل پیش خواهد آمد و همین موضوع منجر به اختلاف و متأسفانه گاهی جدایی میشود. خوشبختانه ما، چون هر دو در تئاتر باهم آشنا شده و مشکلات تئاتر را هم بهخوبی درک کرده بودیم در این زمینه به تفاهم رسیدیم.
شهریور امسال زندگی مشترک ما مرز ۴۰ سال را رد کرد. سال ۵۸ که ازدواج کردیم وسیلهای مثل موبایل نبود که ما از حال هم باخبر شویم یا در یک تئاتری کنار هم باشیم و بتوانیم هماهنگ شویم. با تمام این سختیها با هم همکاری کردیم، گاهی کنار هم بازی کردیم و گاهی جدا از هم.
صادقانه میگویم گاهی هم خسته از کار برگشتیم و از سر عصبانیت بگومگوی کوتاهی میکردیم، اما هیچوقت به این فکر نکردیم که این دو جمله پایان زندگی ما باشد.
صبوری و گذشت، زندگی ما را محکمتر کرده است. ما این ۴۰سال واقعاً خوب زندگی کردیم. واقعاً از زندگیمان راضی هستیم و ۲پسر، ۲عروس و ۳ نوه دوست داشتنی داریم. یکی از پسرانم در شیراز همراه خانوادهاش زندگی میکند و پسر کوچکمان هم همراه خانوادهاش تهران هستند. ما دائم با فرزندان و خانوادهشان حضوری و تلفنی در تماس هستیم و از با هم بودن لذت میبریم.
مهوش صبرکن: من هم معتقدم که تداوم یک زندگی مشترک به گذشت و بخشش دو طرف برمیگردد. در دنیا ثابت شده که سختی کار تئاتریها برابر با سختی کار معدنچیان است و من، چون سالها در حوزه تئاتر در شیراز کار کرده بودم، با مشکلات و سختیهای کار بازیگری آشنا بودم.
وقتی که ازدواج کردیم جوان بودیم و دوست داشتیم که مهمانی، سفر و گردش برویم، اما با شغل بازیگری، تفریح برنامهریزی شده شامل حال ما نمیشد. گاهی جمعهها و تعطیلات رسمی هم سرکار بودیم. ولی خداراشکر خانوادههایمان این محدودیتهای شغل ما را درک کرده و هیچوقت دلخور نشدند. بهخاطر این سختیهایی که توضیح دادم اگر گذشت چاشنی زندگیمان نبود به مشکل برمیخوردیم.
نکته جالب اینجاست که شما کارهای مشترک زیادی همچون سریالهای کهنهسوار، پس از باران، یوسف پیامبر (ع)، خاطرات مرد ناتمام، دخترم نرگس و… باهم داشتید. از کارهای مشترکتان برایمان بگویید.
پاکنیت: وقتی باهم هستیم راحتتریم؛ مثلا ما الان ۳ماه باهم در ارومیه مشغول بازی در یک فیلم بودیم و برای هر دوی ما خیلی خوب بود. به همینخاطر من هیچ پیشنهاد بازی در خارج از شهر تهران را قبول نمیکنم مگر اینکه براساس ضابطه و توانمندیهای همسرم او هم در کنارم بازی کند.
سالها قبل این پیشنهادها را قبول میکردم. برای مثال برای بازی در سریال پدرسالار من ۸ماه تهران بودم و همسرم با ۲ بچه در شیراز مانده بود. آن زمان مهوش با اینکه کار تئاتر انجام میداد سرگرم بچهها بود، اما حالا هر دو فرزندمان ازدواج کردهاند و ما تنها شدهایم. اصلا نمیتوانم همسرم را تنها بگذارم.
او هم نمیتواند مرا تنها بگذارد، چون ممکن است اتفاقی برای ما بیفتد. این یک واقعیت است که ما دیگر پیر شدهایم و باید یک همدم همیشه کنارمان باشد. از طرفی به هم عادت کردهایم و در کنار هم بودن برایمان شیرین است.
صبرکن:، چون اغلب در فیلمهای مشترک با هم آفیش بودیم برای ما هماهنگی راحتتر بود. البته اگر با هم نباشیم هم، چون بازیگریم کارمان را انجام میدهیم، ولی خیلی قشنگتر است که باهم باشیم و باهم بازی کنیم.
از بازیهای مشترکتان خاطرهای دارید؟
صبرکن: یک سکانس از سریال پس از باران خیلی روی من تأثیر گذاشت که دوست دارم بازگو کنم. من خودم در آن سکانس بازی نداشتم و از دور بازی محمود را میدیدم. جایی که خانم کوچیک همسر خانسالاری رفته بود و خان به یک حالت جنون رسیده بود.
همه کارکنان خانه اربابی را جمع کرده بود، فریاد میکشید و بازخواست میکرد. خاطرم هست چنان در نقش فرورفته بود و با گریه فریاد میکشید که من در پشت صحنه متاثر شدم، روی زمین نشستم و گریه کردم.
خانم صبرکن! شما نسبت به آقای پاکنیت گزیدهتر کار میکنید؛ علت خاصی دارد؟
صبرکن: من خیلی به متن فیلمنامه اهمیت میدهم. پیشنهادهای زیادی به من میشود، اما نقش دلخواه من نیست. دوست ندارم همیشه نقش یک زن معمولی و کلیشهای را بازی کنم. چون تئاتری بودم این توان را در خودم میبینم که بتوانم نقشهای سخت و تأثیرگذار بازی کنم.
یکی از مشکلات فیلمنامههای امروزی این است که وقتی به تو کاری پیشنهاد میدهند فیلمنامه هنوز کامل نوشته نشده و تو اصلا نمیدانی پایان بازی چه میشود و نقش تو به کجا میرسد؟ همچنین این روزها هم ترجیح میدهم بیشتر پاکنیت بازی کند و من امکانات رفاهی را برای او در خانه فراهم کنم.
آقای پاکنیت! شما نقش خان و خانزاده و شاه را خیلی خوب بازی میکنید. در خانه هم این احساس خانی و ریاست را دارید؟
پاکنیت: نه (با لبخند). فضای ما در خانه بسیار صمیمی است. در خانه حتی به فرزندانم میگویم برای اینکه صمیمیتر باشیم مرا با اسم کوچکم صدا بزنند. من حتی در خانه آشپزی هم میکنم و دستپختم حرف ندارد.
صبرکن: نه اینطور نبوده. من معتقدم وقتی بازیگر در اتاق گریم، گریم صورت خود را پاک و لباسش را عوض میکند باید نقش را هم همانجا بگذارد و در زندگی خودش باشد. اگر قرار باشد بازیگر با هر نقشی که بازی میکند به خانه و زندگیاش بازگردد زندگی به هم میریزد.
البته حالا که صحبت از بازیهای متعدد محمود در نقش خان و شاه به میان آمده بد نیست خاطرهای جالب تعریف کنم. همسرم علاقه زیادی به دیدن فیلم دارد و واقعا عاشقانه فیلم نگاه کرده و محو تماشای آن میشود.
یکبار خاطرم هست روی مبل سهنفره بزرگ به حالت نیمهخوابیده در حال تماشای فیلم بود و پسرم از طبقه بالا آمد و گفت بابا شاهانه فیلم تماشا میکنی! گویا باورت شده که شاه هستی و هنوز در نقش شاهعباس غرق هستی. ما همگی خندیدیم.
البته تأثیر بعضی نقشها و فیلمهای خوب در بازیگر را نمیتوان نادیده گرفت؛ برای مثال بازی در سریال یوسف پیامبر (ص) خیلی روی محمود تأثیر گذاشت. البته بهنظرم بهتر است خودش در این زمینه توضیح بدهد.
آقای پاکنیت! از کارکردن این سریال کنار مرحوم سلحشور برایمان بگویید.
پاکنیت: اتفاقا چندی پیش فرصت شد تا قسمت پایانی این سریال را تماشا کنم و مثل هر بار اشک در چشمانم جاری شد و متاثر شدم. بازی در این سریال و نقش حضرت یعقوب (ع) برای من یک افتخار بود. خاطرات زیادی از این سریال دارم، اما اینجا به یکی از آنها بسنده میکنم.
خدا رحمت کند، مرحوم سلحشور اصرار داشتند صحنه دیدار حضرتیعقوب (ع) و حضرت یوسف (ع) بهگونهای فیلمبرداری شود که همزمان با همآغوشی آنها باران ببارد و به یمن این دیدار مصر از قحطی نجات یابد. عوامل تولید گفتند وسط تابستان بارش باران آن هم در محوطه وسیع بیابان ممکن نیست.
اعلام کردند که این سکانس کمی سخت خواهد بود و مشکلات زیادی برای اجرای پیش خواهد آمد. مرحوم سلحشور گفتند: آن کسی که کارگردان و نویسنده این کار هست (منظورش خدا بود) حتما برای این سکانس فکری خواهد کرد. بالاخره او را راضی کردند که بدون باران این سکانس گرفته شود.
شاید باور نکنید همه سکانسهای رفتن حضرت یعقوب (ع) به مصر در یک روز گرفته شده و هوا آفتابی بود. تا اینکه به لحظه دیدار این دو رسیدیم. کمکم آسمان ابری و تیره شد و همه ما شگفتزده شدیم که چطور یکباره آسمان ابری شد. حتی لحظه آغوش این دو رعدوبرقی هم زده شد، اما باران نبارید. ایمان و اعتقاد قلبی مرحوم سلحشور واقعا ستودنی بود.
چه چیزی حال شما را خوب میکند؟
پاکنیت: هوای سالم، خیابانهای بدون ترافیک و نبودن بچههای کار در سطح شهر حال مرا خوب میکند. اینها وظیفه مسئولان شهری است که باید به آن توجه کنند.
صبرکن: برای من مهمترین چیز در تهران این است که واقعا آلودگیهوا برطرف شود. البته خوب میدانم که این فقط شهر تهران نیست و خیلی از کشورها گریبانگیر این مشکل هستند. گاهی با خودم فکر میکنم که با بالا رفتن سن ممکن است مجبور شویم بهخاطر این آلودگی هوا از تهران کوچ کنیم.
زیباسازی شهر هم خیلی برای من مهم است. شهر و محله زیبا، حال مرا خوب میکند. خانه قبلی ما حیاط بزرگی داشت. شهرداری به درخواست هیأتمدیره ساختمان درختان زیادی در حیاط آن کاشته بود.
همیشه دوست داشتم پیشنهاد بدهم که هر کسی به مناسبت تولد خودش یک نهالی در باغچه بکارد. چقدر زیباست که این فرهنگ را ترویج بدهیم که از همین خانهها زیباسازی را آغاز کنیم و کمکم به شهر برسیم، بیشک شهر زیبایی برای شهروندان و حتی گردشگران خارجی خواهیم داشت. بهنظر من این آرزو، نه دور و نه دیر است.
شما در حال مطالعه بیوگرافی محمود پاک نیت در بازیگرآنلاین هستید.برای اطلاعات بیشتر تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.
اوقات فراغتتان را چطور میگذرانید؟
پاکنیت: مسافرت را خیلی دوست دارم. هر فرصتی که پیش بیاید به شهرهایی سفر میکنیم که تاکنون نرفتهایم. من اهل هواپیما نیستم و با خودروی خود سفر میکنم تا رانندگی کنم و از جاده لذت ببرم. ما مرتب در حال رفتوآمد بین تهران و شیراز هستیم.
از طرفی یکی از پسرانم در شیراز ازدواج کرده و همانجا ماندگار شده است، حالا دیدار با او، عروس و نوهام بهترین بهانه است که من و همسرم مدام شالوکلاه کنیم و به دیدار آنها برویم.
همچنین از تماشای فیلم هم لذت میبرم. مطالعه یکی از کارهای معمول من است و علاقه زیادی به خواندن کتابهای تاریخی بهویژه تاریخ ایران دارم. برای من مهم است که از تجربیات خوب و بد گذشتگانم بهره ببرم. ایکاش مسئولان کشور هم اهل مطالعه تاریخ بودند و از تجربیات آنها استفاده میکردند!
صبرکن: من هم خواندن کتاب بهویژه کتابهای رمان را دوست دارم. به جوانها پیشنهاد میکنم که کمی از این فضای مجازی بیرون بیایند و حداقل روزی یک صفحه کتاب بخوانند. برای شروع خواندن هم میتوانند از داستانهای بلند یا رمان شروع کنند. رمان خیلیها را به سمت عادت به کتابخوانی کشانده است.
من همیشه به خواهرانم میگویم که در خانه و مقابل چشم فرزندانشان کتاب و روزنامه بخوانند تا فرزندانشان به مطالعه عادت کنند. حیف است از کتاب دور بمانیم و فقط محو فضای مجازی که ثمره چندانی ندارد شویم. بیایید بوی کتاب را فراموش نکنیم. هر چه داریم از کتاب داریم. اگر کتاب و نوشتهای نباشد نمایشنامه و فیلمنامهای نخواهد بود و فیلم یا اثر هنری هم ساخته نمیشود.
هماکنون مشغول چه کاری هستید؟
پاکنیت: مشغول بازی در یک سریال همراه همسرم در ارومیه بودم که تصویربرداری آن تمام شد. الان هم مشغول بازی در سریال تاریخی «جشن سربرون» هستم. من در این سریال که ساخته آقای مجتبی راعی است نقش فتحاللهخان را بازی میکنم. این سبیل هم که در صورت من میبینید گریم این نقش است.
صبرکن: مشغول خواندن چند فیلمنامه پیشنهادی هستم که احتمالا بهزودی در یکی از آنها بازی کنم.
این روزها شاهد پخش سریال حکایتهای کمال از تلویزیون هستیم. برخلاف نقشهای جدی متعدد شما، اینبار نقشتان متفاوت است. از این سریال بگویید.
برای من با این سنوسال، حکایتهای کمال حس نوستالوژی دارد. ما با این حالوهوا بزرگ شدهایم. متأسفانه بچههای امروزی از دیدن این خانههای حوضدار، زیرزمینهای بامزه، بازارچههای قدیمی و… محروماند. این دورهمیهای خانوادگی و ارتباط نزدیک با همسایهها خیلی کم شده است.
بچههای امروزی به نوعی در آپارتمانها حبس شده و کل تفریحشان سرک کشیدن به موبایل و نشستن پای بازیهای رایانه است. شاید سریالهای اینچنینی بتواند برای ساعتی حالوهوای خانهها را غرق شادی و خاطرههای شیرین کند.
حالا که صحبت از نسل جدید و بچهها شد بد نیست از فرزندانتان بپرسیم. گویا اهل هنر و بازی هم هستند؟
پاکنیت: ثمره زندگی ما ۲ پسر به نامهای مسعود و مهرداد است. هردوی آنها علاقه زیادی به این هنر دارند و حتی درچند فیلم هم بازی کردهاند، اما من و همسرم همیشه دوست داشتیم فرزندانمان خیلی درگیر بازیگری نشوند و به تحصیلات و ازدواج و فعالیتهای دیگر مشغول شوند.
صبرکن: همانطور که محمودجان اشاره کردند برخلاف علاقه و استعداد فرزندانمان در حوزه بازیگری، ما خیلی برای ورود به این حوزه آنها را تشویق نکردیم. حتی پسر کوچک ما در سریال «وارث» بهعنوان نقش اول با پدرش همبازی شد، اما بعد پدر اجازه فعالیت بیشتر نداد تا به زندگی شخصی و خانوادگیشان لطمه وارد نشود. بیشتر دوست داشتیم که آنها به موقع ازدواج کرده و بچهدار شوند.
خیلی از جوانها به بازیگری علاقه دارند. به آنها چه راهنماییای میکنید؟
پاکنیت: به جوانهای عزیزی که علاقهمند به کارهای هنری هستند و دوست دارند بازیگر شوند پیشنهاد میکنم که اصولی و ریشهای وارد این رشته شوند.
منظورم از ریشهای، داشتن تحصیلات و دانش در این رشته است که هم در دانشگاه و هم در کلاسهای آزاد بازیگری میتوانند کسب کنند. از همه اینها کمهزینهتر تمرین تئاتر است. تئاتر مثل یک دانشگاه، البته بهصورت عملی آموزش میدهد.
اما اگر بدون دانش بخواهند بازیگر شوند شاید مقطعی موفق شوند، اما دیر یا زود از عرصه کنار گذاشته میشوند.
صبرکن: همیشه به جوانها و بهویژه دخترخانمهای علاقهمند به بازیگری گفتهام که شما فقط تصویر سینما و تلویزیون را میبینید و دوست دارید که بازیگر شوید، اما بازیگری فقط این چند ساعتی که میبینید نیست؛ سختیهای بسیاری دارد.
باید بلد کار باشید. اگر واقعا علاقهمند هستید بهدنبال پیدا کردن پارتی یا یک رابطه نباشید و اصولی و با تحصیلات این رشته را دنبال کنید.
محمود پاکنیت متولد ۱۰ دی ۱۳۳۱ در کازرون، است. فعالیت خود را از سال ۱۳۴۸ با تئاتر شروع کرد سپس در سال ۱۳۵۲ بهعنوان کارمند اداره کل فرهگوهنر مشغول به کار شد. از سال ۱۳۶۷ بازیگری را بهصورت حرفهای پیش گرفت. پاک نیت یکی از نقشهای ماندگارش را در سریال پدرسالار میداند.
او ضمن آرزوی سلامتی برای محمدعلی کشاورز میگوید: من از اینکه در سریال پدر سالار در کنار استادانی، چون استاد کشاورز قرار گرفتم بسیار خرسندم و توانستم از وجود او بهرههای زیادی برای بهترشدن کار خود ببرم. من همیشه خودم را مدیون استاد میدانم.
لیست آثار هنری محمود پاک نیت
در ادامه بیوگرافی محمود پاک نیت بازیگر ملک سلیمان باید بگوییم در جدولهای جداگانه میتوانید فهرست آثاری که او در آنها به هنرنمایی پرداخته است را مشاهده کنید.
سینما
- (۱۳۶۶) گشتیها (جواد مرادی)
- (۱۳۶۷) پرنده کاغذی (حمیدرضا حافظی)
- (۱۳۶۷) شاخههای بید (امراله احمدجو)
- (۱۳۶۸) تابستان ۵۸ (مجتبی راعی)
- (۱۳۷۲) جای امن (مجتبی راعی)
- (۱۳۷۳) آرایش مرگ (افشین شرکت)
- (۱۳۷۴) قله دنیا (عزیزالله حمیدنژاد)
- (١٣٧۴) غزال (مجتبی راعی)
- (۱۳۷۵) لاکپشت (علی شاهحاتمی)
- (۱۳۷۵) سرزمین خورشید (احمدرضا درویش)
- (۱۳۷۶) دنیای وارونه (شهریار بحرانی)
- (۱۳۷۷) مرد عوضی (محمدرضا هنرمند)
- (۱۳۷۷) جنگجوی پیروز (مجتبی راعی)
- (۱۳۷۷) سیب سرخ حوا (سعید اسدی)
- (۱۳۷۷) باشگاه سری (جمال شورجه)
- (۱۳۸۰) دعوت به شام (داود موثقی)
- (۱۳۸۱) صنوبر (مجتبی راعی)
- (۱۳۸۱) بی تو تنهایم (قدرتالله صلحمیرزایی)
- (۱۳۸۱) ایستگاه متروک (علیرضا رییسیان)
- (۱۳۸۲) عاشق مترسک (مهدی نوربخش)
- (۱۳۸۴) سفر به هیدالو (مجتبی راعی)
- (۱۳۸۴) شهرآشوب (یدالله صمدی)
- (۱۳۸۶) دل شکسته (علی روئینتن)
- (١٣٨٧) ملک سلیمان (شهریار بحرانی)
- (١٣٨٧) تردید (واروژ کریم مسیحی)
- (١٣٨٧) سفر مرگ (حسن آقاکریمی)
- (۱۳۸۸) زمهریر (علی روئینتن)
- (۱۳۹۰) زیباتر از زندگی (انسیه شاه حسینی)
- (۱۳۹۰) پنجشنبه آخر ماه (ماشاالله شاهمرادی زاده)
- (۱۳۹۱) ترنج (مجتبی راعی)
- (۱۳۹۵) عشقولانس (محسن ماهینی)
- (١٣٩۵) نفسهای آرام (میثم هاشمی طبا)
- (۱۳۹۶) آقای سانسور (علی جبارزاده)
- (۱۳۹۷) دیدن این فیلم جرم است! (رضا زهتابچیان)
- (١٣٩٧) شين (میثم کزازی)










مجموعههای تلویزیونی
سال | نام مجموعه | کارگردان | شبکه پخش کننده | در نقش |
---|---|---|---|---|
۱۳۵۸ | اچی مچی | مهدی فقیه | شبکه دو | |
۱۳۶۲ | سیم حوت | |||
۱۳۶۳ | درخت نارنج | مجید افشاریان | ||
۱۳۶۵ | بهار بودی، تو بودی | مجید افشاریان | ||
۱۳۶۷ | تلهفیلم «گشتیها» | جواد مرادی | مرکز سیمای فارس (شیراز)
و شبکه ۲ |
|
۱۳۷۰ | روزی روزگاری | امرالله احمدجو | شبکه یک | حسام بیک |
۱۳۷۳ | پدرسالار | اکبر خواجویی | شبکه دو | جلال |
۱۳۷۴ | خورشید شب | سیروس مقدم، فریبرز صالح | شبکه دو | شیخ مفید |
۱۳۷۶ | کهنهسوار | اکبر خواجویی | شبکه سه | |
۱۳۷۶–۱۳۷۷ | فردا دیر است | حسن فتحی | شبکه سه | |
۱۳۷۷ | فکر پلید | محسن شاهمحمدی | شبکه یک | |
چشمبهراه | اصغر فرهادی | شبکه تهران | ||
۱۳۷۸ | هتل پیادهرو | بهمن زرینپور | شبکه یک | |
۱۳۷۹ | روشنتر از خاموشی | حسن فتحی | شبکه یک | شاه عباس یکم |
پس از باران | سعید سلطانی | شبکه سه | ارباب عزت سالاری | |
۱۳۸۰ | شب دهم | حسن فتحی | شبکه یک | سرگرد مبرز |
١٣٨١ | فرستاده | جواد شمقدری | شبکه دو | |
۱۳۸۲ | راز شیوا | پرویز حسنپور | شبکه سه | |
وارث | کاظم بلوچی | شبکه یک | مهران | |
خانهای در تاریکی | سعید سلطانی | شبکه سه | حجت مهرجوئی | |
۱۳۸۶ | سلام | محمدرضا فرزین | شبکه تهران | |
۱۳٨٧ | یوسف پیامبر | فرجالله سلحشور | شبکه یک | یعقوب نبی |
در چشم باد | مسعود جعفری جوزانی | شبکه یک | ||
۱۳۸۹ | ساختمان ۸۵ | مهدی فخیمزاده | شبکه دو | بازپرس قربانی |
۱۳۹۰ | پشت کوههای بلند | امرالله احمدجو | شبکه سه | سامشا |
۱۳۹۱ | خاطرات مرد ناتمام | صادق کرمیار | شبکه یک | |
۱۳۹۲ | خط | عباس رنجبر | شبکه سه | |
۱۳۹۳ | هفتسنگ | علیرضا بذر افشان | شبکه سه | بازیگر میهمان |
پردهنشین | بهروز شعیبی | شبکه یک | ||
۱۳۹۴ | شهرزاد (فصل ١) | حسن فتحی | رسانه خانگی | جمشید سعادت |
نفس گرم | محمدمهدی عسگرپور | شبکه یک | مرتضی نداف | |
ستاره شرق | علی غفاری | شبکه شما | ||
۱۳۹۵ | پریا | حسین سهیلیزاده | شبکه سه | حسین رنجبر |
گشت ویژه | مهدی رحمانی | شبکه یک | فرمانده | |
۱۳۹۶ | سارق روح | احمد معظمی | شبکه تهران | |
۱۳۹۷ | مینو | امیر پور وزیری | شبکه یک | |
۱۳۹٨ | به رنگ خاک | حسن لفافیان و سید محسن یوسفی | شبکه یک | |
حکایتهای کمال | قدرتالله صلح میرزایی | شبکه دو | داوود محبی | |
۱۳۹۹ | دخترم نرگس | باقر پیران | شبکه یک | رحمان |
١۴٠٠ | نوار زرد ٢ | سروش محمدزاده | شبکه دو | |
۱۴۰١ | جشن سربرون | مجتبی راعی | شبکه یک | |
۱۴۰١ | گیلدخت | مجید اسماعیلی | شبکه سه |







صفحه اینستاگرام محمود پاک نیت
محمود پاک نیت ، از سلبریتی های فعال در اینستاگرام بوده و ظرف چند سال اخیر 34 پست به اشتراک گذاشته که بررسی اینستاگرامش، در واقع مروری است بر بیوگرافی محمود پاک نیت و فعالیت هنری ایشان در عرصه سینما و تلویزیون. لذا برای آشنایی با سبک زندگی دیجیتالی محمود پاک نیت و پشت صحنه فیلم ها و سریال هایی که ایشان در آن نقش آفرینی کرده است و بیوگرافی محمود پاک نیت، به اینستاگرامش مراجعه کنید. آدرس اینستاگرام محمود پاک نیت @mahmood_pakniyat میباشد وبیش از 13 هزار دنبال کننده دارد.
1 دیدگاه