دلیل غیبت طولانی مجری مشهور صدا و سیما فاش شد

بیوگرافی محمد دلاوری

محمد دلاوری خبرنگار و روزنامه نگار و گرارشگر جنجالی صدا و سیما متولد سال ۱۳۵۲ در یک خانواده بازاری به دنیا آمده و فارغ التحصیل لیسانس رشته شیمی و فوق لیسانس علوم سیاسی می باشد

دلاوری خبرنگاری که ابتدا با روزنامه کیهان همکاری کرد و سپس پای به صدا وسیما گذاشت و با صرفا جهت اطلاع و پایش و گزادشگرهای جنجالی به شهرت رسید.

پدر حجره دار و بازاری

فرزند ناخلف این خانواده من بودم که جای نشستن در حجره پدر ، زیر گذر لوطی صالح ، یا در حال تماشای نقش و نگار کاشی های چهارسوق بزرگ بودم یا ورق زدن کتابهای کتابخانه مسجد امام.

همسر محمد دلاوری

وی چند سال پیش ازدواج کرده و صاحب یک دختر و یک پسر بنام صدرا می باشند

علاقه به کارگردانی

از دوره نوجوانی مجله فیلم می‌خواندم و در خیالم بود که یک روز کارگردان شوم منتها خانواده متقی و پرهیزکار من با سینما و اینجور قرتی‌بازی‌ها به شدت مخالف بودند، حق هم داشتند. سینما را که نمی‌خوانند، می‌بینند!

وی بعد از سفر به اروپا کتابی را درباره سفرش منتشر کرده است.

شهادت آوینی ابر مرد زندگی من

دوران جوانی دلاوری با شهادت «سیدمرتضی آوینی» هم‌زمان می‌شود تا این حادثه، نقطه عطفی در زندگی او شود.
«مرتضی آوینی که شهید شد زندگی من پر شد از کتاب ها ، عکس ها و خاطرات این مرد ،​او بعد از شریعتی دومین ابرمرد زندگی من بود.

شروع خبرنگاری

آقای مرتضی سرهنگی را در نمایشگاه کتاب دیدم و نمی‌دانستم کیست. دوستم به من گفت: تو که این همه به نوشتن علاقه داری، من این آقا را در تلویزیون دیدم. فکر کنم بتواند کمکت کند.

من هم رفتم پیش او و گفتم که خیلی به دفاع مقدس علاقه دارم و درباره آن مطلب می‌نویسم. او هم گفت بیا دفتر تا با هم صحبت کنیم
از آنجا مرا به روزنامه کیهان فرستادند.

خیلی خجالتی بودم

آن روزها من جوانی بودم ،​محجوب ،​ با ریشهای بلند و بسیار خجالتی بودم
همکاری دلاوری با کیهان چهار سالی طول می‌کشد تا اینکه دوباره خیلی اتفاقی وارد صداوسیما شدم

علاقه‌ای به سیاست نداشتم

یادم هست همان موقع ورود به صداوسیما در گزینش از من پرسیدند به سیاست علاقه داری گفتم نه! گفتند چرا؟ تو داری به معاونت سیاسی می‌روی.

من هم گفتم کدام آدم عاقلی فرهنگ را با این همه جذابیت و شکوهش رها می کند و می رود سراغ سیاست؟!
اولین گزارشم هم متعلق به آدمی بود که زیر یک بیلبورد زندگی بود

محمد دلاوری مجری صرفا جهت اطلاع

جرقه «صرفاً جهت اطلاع» وقتی در ذهنش زده شد که مدیر واحد مرکزی خبر گفت، باید یک بسته خبری ببندیم و با خبرها شوخی کنیم. همین شد که ایده «صرفاً جهت اطلاع» در ذهنش شکل گرفت.
انگار مدت‌ها منتظر همین فرصت بود. متن را نوشت و وقتی همکارانش آن را خواندند بعد از کلی تعریف و تمجید گفتند: «… ولی حیف که این قابل پخش نیست»! دست بر قضا همان متن تبدیل شد به اولین «صرفاً جهت اطلاع» و پخش هم شد.
اولین کسی که بعد از پخش به او زنگ زد، پدرش بود. «محمد» آماده شده بود که پدر با ذوق و شوق تعریفش را بکند که مثلاً: آفرین…آفرین… بازاری نشدی اما خبرنگار و گوینده خوبی شدی… اما اشتباه می‌کرد.

آقای پدر با نارضایتی گفت: «چی شده؟ چرا داری این کار را می‌کنی؟ چرا با نظام درافتادی؟ من رفتم مسجد همه می‌گویند پسرت با نظام درافتاده

برنامه های مورد علاقه

از بین برنامه‌های غیرخبری هم فقط برنامه زاویه و خندوانه را دنبال می‌کرده و از سال ها نیز سریال پایتخت را از اول تا آخر تماشا کرده و خیلی هم کیف کرده است

کپی‌کاری ممنوع

به نظر من یک اشتباهی که ما می‌کنیم این است که سریع دنبال تقلید کردن تجربه‌های موفق می‌رویم. می‌شود فکرهای جدید کرد و راه‌های جدید پیدا کرد.

بلایی به سر صرفا هم آمد و از ماه سوم من هر شبکه‌ای می‌زدم، یک نفر خیلی لوس و بی‌مزه داشت از صرفا تقلید می کرد همچنان هم این تقلید ها ادامه دارد و کار را به جایی رسانده که من از شنیدن برنامه ای که تلاش می کند با آن لحن روایت کند عصبی می شوم.

هلاک دیده شدن نیستم

من جاه‌طلب نیستم و اتفاقاً به سرعت حاضرم صندلی‌ام را به دیگران بدهم.
خیلی هلاک دیده شدن نیستم و ممکن است مدتی به لاک خودم بروم و حتی فراموش ‌شوم. مساله من نوزایی است.

معدل دردساز

او با بی میلی در رشته شیمی در دانشگاه تحصیل کرد و نه تنها این رشته و مدرک دانشگاهی‌اش به دردش نخورد که معدل ۲۵/۱۲‌اش، مایه دردسر هم می‌شود!
سال ۹۱ بود که برخی سایت‌ها، کارنامه دوره کارشناسی او را منتشر کردند و زیرش با کنایه به سبک «صرفاً جهت اطلاع» نوشتند: محمد آقای دلاوری که الآن در حین اشتغال داره کارشناسی ارشد علوم سیاسی می‌خونه تا پیش از این با کارشناسی شیمی آن هم با معدل درخشان ۱۲ به شغل شریف خبرنگاری مشغول بوده!